تنهاترین تنها منم....

دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطر تو دست مرا می گیرد

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه 
گل وار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا دل به رویای,,,,

ساعت 19:22 توسط tirana| |


Power By: LoxBlog.Com